خطلاصه داستان سریال همسان :
ژاده : دختری جوان، با کارکتری قوی که عرب و مسلمان(سنی) است و برای
خواسته هایش مجادله میکند .عاشق لوکاس میشود و بزور ازدواج میکند ولی همیشه
عاشق لوکاس بوده و با آمدن دانیال بین گذشته و آینده اش میماند.
٢- لوکاس :او همیشه ژاده را دوست داشته ولی با از دست دادن برادرش دیئگو پدرش انتظارات دیگری از او دارد . او مانند ژاده در زندگی و تصمیم گیری هیچ وقت نمیتواند قوی باشد و با خواسته هایش و مانع عایی که جلوش هستند مجادل کند. با عشق قبلی برادرش ماریسا ازدواج میکند و دختری به نام ناتالیا دارد .
٣- لئوناردو :پدر لوکاس ،مردی ثروتمند که عاشق کریستینا شده و وقتی میفهمد کریستینا با پسرش رابطه برقرار کرده تصمیم میگیرد او را فراموش کند . همسر او وقتی دوقلوهایش دنیا می آید میمیرد .
۴- ماریسا : همسر لوکاس و عاشق دیئگو بوده .ماریسا به خاطر عشق فراوانی که به دیئگو داشته با لوکاس ازدواج میکنه ولی میفهمد که لوکاس و دیئگو تنها از نظر ظاهری یکی بوده و هیچ خصوصیات مشترکی ندارند .ماریسا لوکاس را ترک میکند ولی وقتی میفهمد باردار است برمیگردد. ماریسا خودخواه و عاشق ثروت است.
آلبیری : دکتر آلبییری صاحب آزمایشگاه برزگ است و پدر خوانده دیئگو و لوکاس بوده و علاقه زیادی که به دیئگو داشته باعث میشه تا در آزمایشگاه همسان لوکاس را تولید کند و به خیال خود او را دوباره زنده کند.
ناتالیا : دختر لوکاس و ماریسا است .(نقش کوچیکی ناتالیا را دختر واقعی موریسیو بازی میکند ) ناتالیا به خاطر اختلافات زیادی که پدر و مادرش از اول داشته اند و دائما با هم دعوا کرده اند و اصلا به او اهمیت نمیدانند خیلی پرخاشگر و ناراحت است و در آخر شروع به مصرف مواد مخدر میکند.
دورا : زن سیاه پوست ،مادر دانیال
سعید : همسر ژاده و عرب و مسلمان است .عاشق او میشود و به خاطر اهانت های زیادی که همسرش به او میکند هر روز سنگ دل تر میشود .آنها دختری به نام هدیه دارند که وقتی ژاده را طلاق میدهد اجازه دیدن دخترش را به او نمیدهد .به خاطر اینکه ژاده را اذیت کند همسر دوم میگیرد و با همسر لوکاس ارتباط برقرار میکند و وقتی میبیند فایده ندارد او را طلاق میدهد.
٢- لوکاس :او همیشه ژاده را دوست داشته ولی با از دست دادن برادرش دیئگو پدرش انتظارات دیگری از او دارد . او مانند ژاده در زندگی و تصمیم گیری هیچ وقت نمیتواند قوی باشد و با خواسته هایش و مانع عایی که جلوش هستند مجادل کند. با عشق قبلی برادرش ماریسا ازدواج میکند و دختری به نام ناتالیا دارد .
٣- لئوناردو :پدر لوکاس ،مردی ثروتمند که عاشق کریستینا شده و وقتی میفهمد کریستینا با پسرش رابطه برقرار کرده تصمیم میگیرد او را فراموش کند . همسر او وقتی دوقلوهایش دنیا می آید میمیرد .
۴- ماریسا : همسر لوکاس و عاشق دیئگو بوده .ماریسا به خاطر عشق فراوانی که به دیئگو داشته با لوکاس ازدواج میکنه ولی میفهمد که لوکاس و دیئگو تنها از نظر ظاهری یکی بوده و هیچ خصوصیات مشترکی ندارند .ماریسا لوکاس را ترک میکند ولی وقتی میفهمد باردار است برمیگردد. ماریسا خودخواه و عاشق ثروت است.
آلبیری : دکتر آلبییری صاحب آزمایشگاه برزگ است و پدر خوانده دیئگو و لوکاس بوده و علاقه زیادی که به دیئگو داشته باعث میشه تا در آزمایشگاه همسان لوکاس را تولید کند و به خیال خود او را دوباره زنده کند.
ناتالیا : دختر لوکاس و ماریسا است .(نقش کوچیکی ناتالیا را دختر واقعی موریسیو بازی میکند ) ناتالیا به خاطر اختلافات زیادی که پدر و مادرش از اول داشته اند و دائما با هم دعوا کرده اند و اصلا به او اهمیت نمیدانند خیلی پرخاشگر و ناراحت است و در آخر شروع به مصرف مواد مخدر میکند.
دورا : زن سیاه پوست ،مادر دانیال
سعید : همسر ژاده و عرب و مسلمان است .عاشق او میشود و به خاطر اهانت های زیادی که همسرش به او میکند هر روز سنگ دل تر میشود .آنها دختری به نام هدیه دارند که وقتی ژاده را طلاق میدهد اجازه دیدن دخترش را به او نمیدهد .به خاطر اینکه ژاده را اذیت کند همسر دوم میگیرد و با همسر لوکاس ارتباط برقرار میکند و وقتی میبیند فایده ندارد او را طلاق میدهد.
عکس های نظرسنجی 