تو در قلبت فکر منی........
من در قلبم فکر تو ولی ....
هر دو علاقه مان را انکار میکنیم........
تو وانمود میکنی که دوستم نداری اما میدانم در قلبت ......
سر شار از عشق است و بس
همین برای من کافیست........
هواي فاصله ها سرد است...
من ازكلاف دلم برايت خيالی گرم ميبافم!
چقدر دیر یادش آمد خدا ...... کــه مــا قسمت هم نبودیم.....!!!
به سلامتی مادرا که موقع امتحانات میخوایم بازی کنیم، بابامون میگه برو درس بخون بعد مامان از آشپزخونه داد میزنه و به دروغ میگه توکه خونه نبودی از صبح داشت درس میخوند بزار یکم استراحت کنه
تشنه ام ناجور...تشنه ی تو...مهربونی های تو...
یا حداقل برای اینکه نپره تو گلوم...
تشنه ی یه کوچولو اهمیت بیشتر از سمت تو!!...
دوستت دارم خموش و خسته جان باز هم لغزید بر لبهای من
لیک در سکوت نیم روز گم شد از بی حاصلی آوای من
تو را مرور مي كنم تاخاموشي مان نشان از فراموشي مان نباشد!!!
با یک جفت باله ی زخمی
تو اقیانوس این دنیا
واسه یه لاک پشت پیر
پیدا کردنت سخته ...
آنقدر دوستت دارم که واژه ها هم کم آورده اند...
دیگر آنها هم همراهی ام نمیکنند...
این روزها از نگاهم بفهم (دوستت دارم) را واژه ها رفیق نیمه راه بودند.
زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو ، تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه ، برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه ، به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه ، چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم .
عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست ، لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست ، لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه
به آن و اين نزن، درد تو عشق است
دم از تسكين نزن، درد تو عشق است
صداي تلخت از چرك هوا نيست
پنيسيلين نزن، درد تو عشق است